نگاهی به «تئاتر کاربردی» به عنوان ابزار قدرتمند ارتباطی و بیانی (بخش چهارم)
پیدا کردن مسیر در کوران بحرانها و چالشها
ایران تئاتر: متن حاضر بخش چهارم از کتاب «تئاتر کاربردی؛ موردپژوهیهای بینالمللی و چالشهای عملی» است که توسط علیظفر قهرمانینژاد ترجمه و به مناسبت برگزاری دهمین جشنواره بینالمللی تئاتر خیابانی مریوان از سوی انتشارات نمایش منتشر شده است. این بخش به اهداف تئاتر کاربردی میپردازد.
هدف تئاتر کاربردی چیست؟
هنرمندان تئاتر همواره فرم هنری خود را ابزاری میدانند که با آن مسیر خود را در کوران بحرانها و چالشها پیدا میکنند: مثلاً اقتباس براندازانهی ژان آنوی از نمایشنامه آنتیگونه (1951/1942) زمانی در شهر پاریس به اجرا در آمد که تحت اشغال رژیم نازی بود. یا نمایشنامهی فرشتهها در آمریکا (1993) اثر تونی کوشنر تماشاگران را به چالش کشید تا متوجه واقعیت بیماری ایدز شوند. این نوع تئاتر، فعالساز است و عنصر سرگرمی آن را «ایمن» میکند، «بهصورت خودانگیخته از دل موقعیتهایی چون جنگ، شورش، بحرانهای سیاسی و مدنی» بیرون میآید و مدتهاست که به بخشی از سنت تئاتری تبدیل شدهاست (مک دانِل، 2006، ص 2). محرک دیگر تئاتر کاربردی «تلاشهای خودآگاهانه برای تأثیر بر واقعیت سیاسی» (ص2) است، همچنین استفاده از تئاتر بهعنوان مداخله ای که از بیرون تسهیلگری میشود و با اجتماعاتی اجرا میگردد که در اصل تئاتری نیستند.
جیمز تامسُن (2003) در مورد ماهیت مداخله در تئاتر کاربردی چنین مینویسد:
تئاتر کاربردی در شکل «عامدانه »اش غالباً تجربهای است برای بحث دربارهی مسائل حیاتی و مشاهده این مسائل که تبدیل به قصههای جدید میشوند یا با محیطهای ناآشنا همساز میگردند ... این تئاتر روشی است که ابزاری به مردم میدهد تا به شکلی امن و در زمان و مکانی جدید، گذر از مقاطع دشوار زندگی را بررسی کنند.
تئاتر مداخلهگرانه را میتوان به سه روش خلق کرد:
1. سازمانی بیرونی که معمولاً یک گروه تئاتر یا فردی تسهیلگر است، محلی را پیدا میکند که با مسائل سیاسی اجتماعی دست به گریبان است یا اینکه او را به آنجا دعوت میکنند. نیازهایی که آن اجتماع مطرح میکند به موضوعهایی بدل میشوند که در فرایندهای تئاتر بررسی میگردند و بهصورت قطعههای تئاتری برای همان اجتماع به نمایش درمیآیند.
2. آژانسی بیرونی مأمور اجرای تئاتر برای/ با یک گروه هدف میشود تا به موضوع یا مسئله خاصی با اهداف مختلف ـ که غالباً آموزشیاند ـ بپردازد.
3. فردی تسهیلگر یا یک گروه تئاتر، پروژهی تئاتر اجتماع بنیادی را برگزار میکند که هدف آن تجلیل از برخی وجوه اجتماع با هدف سلامت روانی/ عاطفی آن گروه است.
در میان باورمندان به اجرا کسانی هستند که هویتهای اجتماعی و/یا شخصی خود را اجرا میکنند: قاضی، مجرم، کشیش، وکیل، معلّم، فعّال اجتماعی، راننده اتوبوس، عاشق و افراد دیگر.(ریچارد شکنر، 1998، ص 77)
آنچه ما را در فهم این الگوهای مداخلهگرانه بیشتر یاری میدهد، تمایزگذاشتن میان شکلهای فرانمودی و بازنمودی تئاتر است. تئاتر بازنمودی بر آن است تا جهان خیالی و فرضی دیگری بر صحنه خلق کند و توسط بازیگرانی اجرا میشود که به عمد خود را پشت ماسک شخصیت و از چشم تماشاگر پنهان کردهاند. این فرم تئاتری مشخصاً بازنمای افراد، زمانها و مکانهایی «غیر» از واقعیت معاصر ماست و برمبنای «تعلیق ارادی ناباوری» عمل میکند (کالریج، 1817). در عوض، تئاتر فرانمودی بیشتر میل دارد چیزهای غیرتخیلی را در خلال داستانهایی کمتر دستکاریشده نشان دهد؛ داستانهایی که برگرفته از واقعیت اصیل معاصرند. بازیگر در تئاتر فرانمودی کمتر پشت ماسک شخصیت پنهان میشود و بیشتر به خودش نزدیک است، گرچه همچنان در حفاظ امن نقش به سر میبرد. بنابراین قادر میشود شخصیتی را به نمایش بگذارد که هم در جهان تماشاگر و هم در جهان نمایش زندگی میکند. همین شکل فرانمودی است که غالباً در تجربه تئاتر کاربردی عینیت مییابد. برنارد بِکرمن (1990) تفاوت میان تئاتر فرانمودی و بازنمودی را اینگونه تلخیص میکند:
آنچه معمولاً فرانمود نمایشی خوانده میشود، در واقع شکلی از نمایش مستقیم است. اجراگر حضور تماشاگر را به رسمیت میشناسد و نمایشی ارائه میدهد که این به رسمیت شناختن را آشکار میسازد. این نوع اجرا با نمایش غیرمستقیم فرق دارد که در آن گویا اجراگر از حضور تماشاگر «آگاه» نیست و بهگونهای بازی میکند که انگار آنچه اجرا میشود وجودی مستقل دارد (صص 111 ـ 110).
سایمون شِفرد و مایک والیس فرانمود و بازنمود را از دیدگاهی نظری در کتاب خود بررسی کردهاند: (نمایش / تئاتر / اجرا، 2004، صص 235 ـ 225.)
درحالیکه در تئاتر بازنمودی غالباً دیوار چهارمی وجود دارد، این دیوار چهارم در تئاتر فرانمودی معمولاً شفاف و رخنهپذیر است و غالباً تماشاگران که در کنش نمایش مشارکت مستقیم دارند، از آن عبور میکنند.
تئاتر کاربردی نه تنها به دنیای روزمره در بعد محلی آن توجه دارد، بلکه همزمان به مسائل کلانتری چون شهروندی فعال و تجربه دموکراتیک میپردازد (نیکُلسن، 2005) و آنها را در ساختار زیباییشناسانه تئاتر، این اجتماعیترین فرم هنری، جای میدهد. همین بدهبستان امر زیباییشناختی و امر روزمره از طریق رسانه تئاتر است که منجر به انواع شکلهای تئاتر کاربردی میشود.
امیدواریم این تاریخچه کوتاه تئاتر و ابعاد نظری آن پیشزمینهی مفیدی باشد برای بررسی تجربههای تئاتر کاربردیای که در ادامه این کتاب خواهید خواند. یادتان باشد معاصرترین راهبردها و فنون تئاتریای که در موردپژوهیها میخوانید، مبتنی بر تجربه افرادی است که تلاش عملی آنان بستری برای رشد دریافتهای نظریشان شدهاست. توصیه میکنیم همزمان که تجربه خود را بسط میدهید، درباره آن نیز بنویسید تا کسانی را که مایل به یادگیری از تجربیات شما هستند، یاری رسانید. تئاتر کاربردی حوزهای چند وجهی است و همه ما که در این حوزه (و در مورد آن) کار میکنیم، نه تنها نسبت به کسانی که بعد از ما وارد این عرصه میشوند، بلکه نسبت به افرادی که با آنها ـ و برای آنها ـ آثارمان را خلق میکنیم، مسئول هستیم. خواهید دید اگر تعهد و همکاری میان کنشگران تئاتری و بویژه مشارکتکنندگان تئاتر کاربردی نبود، مطلب چندانی برای خواندن دستگیرتان نمیشد.
منابع بیشتر:
Ackroyd, J (2001). Applied Theatre: Problems and Possibilities. Applied Theatre Researcher, 1 (1), unpaginated. www.griffith.edu.au/centre/cpci/atr/journal/ article1_number1.htm.
خانم اَکروید پرسشها و دغدغههای مهمی را در ذهن کسانی که علاقهمند به تأمل در مورد تئاتر کاربردیاند، برمیانگیزد. این مجله آنلاین و در دسترس، شما را در جریان مسائل جدید قرار میدهد. این مقاله نیز میتواند علاقه شما را برانگیزد:
Ackroyd, J. (2007). Applied theatre: An exclusionary discourse? Applied Theatre Researcher/ IDEA Journal, 8 (unpaginated)
وی آنچه را امروزه در این حوزه روی میدهد بررسی میکند و نظرات پیشین خود را مورد بازنگری قرار میدهد.
Balfour, M & Somers, J (Eds.) (2006). Drama as social intervention. Concord, ON: Captus.
این مجموعهای از اصل سخنرانیها، مقالهها و چکیدههای همایش سه سالانهی پژوهش در نمایش آموزشی سال 2005 است و نمونههای روزآمدی از تجربههای رایج تئاتر کاربردی را معرفی میکند.
Bradly, D & McCormick, J. (1978). People’s theatre. Totowa, NJ: Rowman & Littlefield.
این متن، مرور تاریخی کوتاهی بر توسعه تئاتر«مردم» دارد.
Prentki, T & Preston, S. (EDs.). (2008). the applied theatre reader. London, UK: Routledge.
در این کتاب مجموعهی مهمی از نوشتههای نظریهپردازان و کنشگران گردآوری شده که دانش شما را در این زمینه عمق میبخشد.
Taylor, P. (2002). Applied Theatre: Creating transformative encounters in the community. Portsmouth, NH: Heinemann.
این مقدمه خوبی است که نظریه را در تجربه و تجربه عملی را در نظریه بهکار میگیرد؛ تیلور آثار خود و دیگر کنشگران تئاتر کاربردی را مورد تأمل قرار میدهد.
Thompson, J. (2003). Applied theatre: Bewilderment and beyond. New York, NY: Peter Lang.
تامپسِن تحلیل و شرح مبسوطی بر آثار و تجربههای بریتانیا و دیگر کشورها دارد. او بسیاری از پیامدهای اخلاقی و عملی تئاتر کاربردی را بررسی میکند.
پرسشهایی برای تأمل و بحث
1. کدام تجربه تئاتری شما، چه بهعنوان هنرمند و چه در مقام تماشاگر، با یکی از مثالهایی که در این مقدمه آمد، همخوانی داشته و این همخوانی چگونه بودهاست؟
2. از تاریخچه تئاتر کاربردی چه میتوانیم بیاموزیم؟ چگونه میتوانیم از این آموزه در کار خود بهره بگیریم؟
فعالیتهای پیشنهادی
1. تئاتر کاربردی را برای کسی که این مقدمه را نخوانده یا تجربهای از آن ندارد، چگونه توضیح میدهید؟ با یک همبازی یا در گروهی سه نفره، این گفتوگو را به نوبت نقشگزاری کنید.
2. روایتهای کوتاه تجربههای تئاتر کاربردی را (در 1ـ1) دوباره بخوانید. کدام یک از اینگونههای تئاتر کاربردی بیش از بقیه نظر شما را جلب میکند؟ چه چیزی شما را جذب آن فرم خاص میکند؟ متنی بنویسید که اینگونه آغاز میشود: «من میتوانم در این حوزهی خاص از تئاتر کاربردی فعال باشم، زیرا ...»