در حال بارگذاری ...
عباسعلی روشنک کارگردان تئاتر:

تعزیه به روایت نمایش دینی

قبل از هر نوع صحبت در ارتباط با دین و نمایش نخست باید به این نکته اشاره کرد که اصلاً نمایش از کجا شروع شد و دین ارتباط خود را چگونه با نمایش پیوند داد.در این مبحث باید به ایران قبل از اسلام و ایران بعد از اسلام اشاره کرد.

به گزارش تئاتر کهگیلویه و بویراحمد-عباسعلی روشنک؛ در ایران قبل از اسلام نمایش دارای دو چهره مشخص بوده است.یکی نمایش های دراماتیک که برداشت هایی عاشقانه و غم انگیز و سخت عاطفی داشته اند و دیگر تند و شدید انتقادی داشته تا مایه هایی از طنز و تمسخر .اما دیری نمی گذرد که پای دین در نمایش باز می شود و تمام مسائل را مشخص می نماید.باید دید آنگاه که انسان هنوز گام های چندانی برنداشته بود و مسیرهای تاریخی متفاوت به او فرم های گوناگون نبخشیده بود،دین و نمایش براساس درک طبیعی و نه چندان شکل گرفته انسان به معنی و چگونه  ارتباطی با یکدیگر داشتند؟

ویژگی مطرح کردن جریان دین و نمایش در بستر تاریخ و تحول شگرف فکری انسان اینجا آغاز می شود که انسان موجودی با قدرت و در طول تاریخ خویش بوده و آنچه دین و نمایش را پیوند می زد همه چیز برمی گردد به گذشته های دور بنا به مقتضیات زمان،اوضاع سسیاسی،اجتماعی،اداب و رسوم محلی و امکانات موجود به صورت نهان و آشکار در قالب هایی چون نوحه خوانی و شبیه خوانی برای حماسه سازان نینوا بر پا می داشتند.اثرات این پیوند نیکو در طول تاریخ بقدری چشمگیر بوده که زمامداران خودسر و برخی حاکمان جفا پیشه از این مراسمات خوف داشته اند و می کوشیدند که یا آنها را به تعطیلی بکشانند و یا به انحاء مختلف مخدوش جلوه دهند، زیرا گاهی همین سوگواری ها و اشکها چون سیلی بنیان کن بساط آنان را از هم پاشیده است .با همین پیوند بود که اانسان پا به مسیر فرهنگی شدن گذاشت .او نتوانست مانند موجودات دیگر فقط زنده باشد و در حصار برآمده از ارگانیسم وجود خویش ،نفس بکشد.آنچه می دید برایش جالب وبد و با نزدیک شدن به آن برایش سؤال برانگیز می شد ،آن گاه که برای یافتن پاسخ تلاش می کرد دچار شگفتی بیشتر می گشت،او موجودی بود که می فهمید و لحظات اول از فهم خود هراسان می شد،اما با رشد آن از فهمیدن لذت می برد و می خواست بیشتر بفهمد.این مسیر برایش فوق العاده جذاب و شگفت انگیز بود،تا آنجا که کمال خواهی را عالی ترین ویژگی خود دانست.کمال طلبی انسان،گستره جدیدی را در مقابل اوقرار داد.گستره ی بی انتهایی غیر ملموس ماورالطبیعه او در دین گستره خیلی بهتر خود را می شناخت و پاسخ به نیازهای درونی خویش را بهتر احساس می کرد ورود انسان به گستره غیر محسوسات عجیب ترین اتفاق بود،موجودی که در پهنه گیتی در دو فضای متفاوت زندگی می کرد.

در این زمان تابلوهای بسیار زیبا و تحسین برانگیز را مشاهده می کرد که از تفسیر و بیان آن عاجز بود و حس عظیم و برتر خود را به عالم اسطوره ها برد،یعنی تنها شکل بیانی که می توانست به او کمک کند اسطوره ها بود.اسطوره نمایه کاملی بود از آنچه که انسان درک می کرد،امام نمی توانست آن رابیان بکند و در ورای همین اسطوره ها که مردی اساطیری جای خود را به بزرگ مردی تاریخی می دهد.آئین سوگواری گسترش و تکامل می یابد و سرود خوانی و گریستن تبدیل به نوحه خوانی می شود که تعزیه ثمرۀ بعدی اینها است.از این روست که باید گفت:تعزیه یک عامل و یک نمود مجرد نیست،بلکه مجموعه ای است دلپذیر و شیرین و زیبا و غنی که از پیوند ذوقی عاطفی و اجتماعی همراه با نمایش به وجود آمده است.

رضا خاکی (از پژوهشگران تعزیه)می نویسد:{تعزیه} این نمایش ایرانی که گاه از آن به عنوان تنها نمایش بومی جهان اسلام یاد شده است در واقع به تمدنی گذشته تعلق دارد.به عبارت دیگر ریشه های اولیه شکل گیری آن را از نظر تاریخی می باید در آئین پیش از اسلام و از آن جمله آئین های سوگواری و به ویژه مراسم سوگ سیاووش جستجو کرد.

همین مردمان بخارا را در کشتن سیاووش نوحه ها است چنان که در همه ولایت ها معروف است و مطربان ان را سرود می گویند این سرگذشتی است که ایرانیان برای شهادت مولای خویش امام حسین(ع) بعدها در مراسمات خود استفاده می کردند.




نظرات کاربران