در حال بارگذاری ...
عباسعلی روشنک کارشناس ارشد تئاتر

فرهنگ بومی به روایت داستانگویی

اولین بار انسان غارنشین خسته و درمانده به دور آتشی که غروبگاه در دهانه غار می سوخت با تکان دادن اعضا و جوارحش، سعی کرد ماجرایی که بر او رفته بود را برای دیگر همغاران خود تعریف کند و شادی نحوی کار و قدرت بدنی خود را به رخ دیگران بکشد و با این کار شور و شعفی او را در برگرفت.

به گزارش تئاتر کهگیلویه و بویراحمد- عباسعلی روشنک؛ اگر بپذیریم در این مرحله هنوز بشر اولیه ساختمان زبان گفتارهای خود را تکمیل نکرده بود و قرار دادهای ارتباطی آنها بیشتر بصری و لمسی و چشایی بود و عنصر شنیداری در موارد بعد قرار می گرفت، این توصیف خود به خود ما را به انسان داستانگویی می رساند که با استفاده از اعضا و جوارح خود میل به تعریف و شرح ماجرایی را داشت. این نوع روند که بیشتر با مذهب نیز ارتباط داشت و عموماً از طریق رویا الهام می شود. روند کند و متناوبی از فرهنگ پذیری سنتی در بین اکثر گروههای ایتدایی اولیه شکل می گرفت، این ممکن است سرانجام به یک همانندی کامل منجر شود، که نابودی شکل های سنتی هنر اقوام بدوی را به همراه داشته باشد. تمایل به سوی توسعه شکل های جدید هنری است با کار گرفتن میراث گذشته یک فرهنگ سنتی، اما براساس شیوه ها و مصالح غیر فرهنگ دیگر. در همین اصطلاح پذیرش فرهنگ بومی است که انسان بدوی قربانی می کند تا خشم خدایان را فرو نشاند و بلا را از سر خود بگرداند. انسان بورژوا که آدور نو و هورکهایمر، پروتوتیپ او را در اولیس، یکی از قهرمانان هومر می بیند، پدیده دیگری را به جای قربانی می نشاند، نیرنگ. نیرنگ کردن در کار خدایان به کمک فرد صورت می گیرد اولیس هر بار خطرها را با نیرنگ زدن به خدایان از خود و همراهانش دور می کند. اما در اینجا قربانی درونی می شود؛ یعنی قهرمان عنصری از شخصیت خود را قربانی می کند و تن به خفتی درونی می دهد. این بی نام و نشانی بورژوازی هنگام گذار فرهنگ بورژوازی به معنای واقعی کلمه به فرم های رایج، بوالهوسانه و به درد نخور و آن چیزی که می توان آن را فلسفه عوامانه نامید، شدت بیشتری می یابد. فلسفه ای که اخلاق روزمره، آداب و رسوم، تشریفات زندگی و خلاصه عرف های نانوشته زندگی جمعی در جامعه بورژوازی را تغذیه کند. گاه برای کمتر شناخته شدن، از ماسک بهره می برند و حتی هم اکنون نیز در بعضی جوامع از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردارند، از جمله با بازارها و مامازارها در جنوب ایران، گوتی ها در سیستان و بلوچستان، پرخوان ها در ترکمن

صحرا و ... جاد و پزشگان در بین ماماها و آزتک ها، مردم چین و هند و ... همه و همه موید این نظریه هستند. طبعاً با تکمیل زبان گفتاری در بین قبایل مختلف، اسطوره هایی در اذهان افراد و مردم شکل گرفتند و داستانهایی درباره خلقت، نوع زیست و حیات آنها برسر زبان ها افتاد، گاه نیز با مخالفت هایی همراه بود که این خود بیان می کرد، کسانی که قصه های عامیانه سنتی را ممنوع کردند بر آن بودند که اگر در داستانی که برای کودک نقل می شود عفریتهایی وجود داشته باشند همگی باید مهربان باشند اما آنان از آن عفریتهایی که در کودک خوب می شناسد و ذهنش گرفتار اوست غافل بودند با عفریتهایی که در وجود خود احساس می کند یا از آن می ترسد گاهی هم آزارش می دهد. بزرگسالان با سکوت درباره این عفریتها در درون کودک را با پنهان نگاه داشتن او در ناآگاه او، مانع می شوند وی به کمک شخصیتهای خیالی قصه های پریان که می شناسند درباره او خیال بافی کند.

این ماجرا با پیدایش خط زبان نوشتاری وارد مرحله تازه ای شد، جهت حوادث و اتفاقات در حفظ و نگهداری داستان ها موثرتر از نقل هایی بود که به صورت شفاهی وسینه به سینه می چرخید. این نقل های شفاهی چون ثبت مکتوبی نداشت براثر حشو و زوائد گاه از مضمون اولیه و ریختار خود فاصله بسیار زیادی گرفت، تا جایی که ممکن بود اصلاً امکان شناسایی مظهر و دلیل اولیه شکل گیری داستان ممکن نشود. در برابر همین داستان ها بود که آدمی خود را به هیچ جا ثابت و هیچ عمل معین و معلوم و هیچ ضرورتی وابسته نساخت، بلکه قدرت حرکت و آزادی اراده به خود بخشید. خالق به آدم گفت: تو را وسط جهان قرار دادم تا به آسانی به پیرامون خود بنگری و هرچه را در جهان است ببینی، تو را موجودی آفریدم که نه آسمانی است و نه زمینی، نه فقط میرا نه فقط نامیرا، تا به آزادی به خود شکل بخشی و از خود فراتر بروی، می توانی به درجه حیوانی تنزل کنی و دوباره بزایی و شبیه خدا شوی، جانوران آن چه را همه عمر با خود خواهند داشت از شکم مادر با خود می آورند، ولی بزرگ ترین ارواح از آنها، یا اندکی پس از آن، آن می شوند که تا ابد خواهند بود. تو یگانه موجودی هستی که رشد و شکوفایی اش بسته به اراده ی آزاد اوست. تو بذر همه گونه زندگی را در فرد داری. اما از زمانی که این نسل روی در نقاب خاک کشیده است، به خواست و اراده همه شان، قدرتمند و فرشتگان و موکلان نیکوکار زمین و نگاهبان و پاسداران میرندگان و بخشیدگان خواسته و مال شده اند و این افتخاری است که به آنان اعطا شده. اعتقاد براین است که در جوامع سنتی همراه با پذیرش فرهنگ بومی، داستانی قدسی و مینوی است که کارهای نمایان خدایان و موجودات فوق طبیعی، یا نیاکان فرهنگ آفرین را که در ازل، در زمان بی آغاز، زمان بی زمان، روی داده یا حکایت می کند و بنابراین روایت پیدایش جهان و جانوران و گیاهان و نوع بشر و نهادها و آداب و رسوم و علل خلق آنها و کلاً شرح آفرینش کون و کائنات است.




نظرات کاربران