در حال بارگذاری ...
درگذشت خادم اباعبدالله(ع)

تاریخ شفاهی تعزیه خوانی لنده درگذشت

کربلایی خلیفه عباسی‌فر تاریخ شفاهی تعزیه خوانی و تعزیه گردانی شهرستان لنده با عاشقان اباعبدالله الحسین خداحافظی کرد.

به گزارش خبرنگار ایران تئاتر از کهگیلویه و بویراحمد، کربلایی خلیفه عباسی فر متولد ۱۳۲۰ در شهرستان بهبهان و ساکن شهرستان لنده، پس از نیم قرن تلاش و توسعه و حفظ در اجرای مجالس تعزیه خوانی در سن ۷۹ سالگی درگذشت.

خلیفه عباسی تاریخ شفاهی بود که تکرار نخواهد شد و برماست این تاریخ های شفاهی فرهنگ و هنر ایران زمین مستندسازی کنیم.

خلیفه عباسی از بهبهانی هایی بود بهمراه تجار و کسبه به منطقه لنده که در آنزمان مرکزیت بخش ثلاث بود و محل داد و ستد تجار شهرستانها و استانهای همجوار بود عزیمت نموده و کارگاه کوچک آهنگری خود را راه انداخت. با شروع ماه محرم و برپایی خیمه عزای حسینی در حسینه باستانی لنده ایشان همراه و همگام با سیخ فقهی و بزرگان منطقه از جمله آقایان مرادی نژاد، تقی زاده، محمدی و سایر تعزیه خوانان قسمتی از تامین و تجهییز ادوات تعزیه خوانی مثل سپر و شمشیر را بعهده می گرفت.

از آنجاییکه وی یکی از خادمان حسینیه بود مسئولیت تهیه و نگهداری تجهییزات و البسه تعزیه و نسخه های مجالس را بعهده گرفتند. صدای دلنشینی داشت. مهربان بود و آرام و متین.

خلیفه عباسی محسن واکبر را تربیت کرد و این دو پسر و هر دو مثل پدر خادمان حضرت اباعبدالله الحسین ع هستند و نوای تعزیه خوانی محسن و اکبر عباسی فر همچنان در گوش هزاران عاشق امام حسین طنین انداز است و هر ساله شوق و ذوق دارم ماه محرم بیاید و بروم لنده و مجلس تعزیه شهادت حضرت علی اکبر را ببینیم و حالی به خود گیرم وقتی که می خواند:

وقت ان امده بابا که به دور تو بگردم

وقت ان امده بابا که دهی اذن نبردم  

وقت امده باباکه دهی اذن نبروم

درحجله گه گورتونمایی کفنم را

ای شاه خلاص ازغم ورنج مهنم کن

بادست با دست خودای بابا توبفرما کفنم را

شور و حالی در همه بینندگان و شنوندگان ایجاد می کرد.

مردی خاکی با وقار و بی آزار مه که تا نامش می آید همه یاد امام حسین و تعزیه می افتند و این یعنی توجه ویژه خدا به یک انسان که دیدارش یاد اهل بیت را تداعی کند. پیر غلام برتر ملی اگر چه ترک این دنیا گفت اما حسنات بسیار از خود به یادگار نهاد.

خداحافظ آهنگر با مرام و معرفت خداحافظ پیر غلام امام حسین.

بعد از تو، تا همیشه،

شب ها و روزها،

بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما.

اما،

پشت دریچه ها،

در عمق سینه ها،

خورشید ِ قصه های تو همواره روشن است.

رضا رفیعی ، احمدعلی کریمی زاده




نظرات کاربران