در حال بارگذاری ...
گفتگو با رضا گشتاسب نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر

تفاوت به تنهایی برگ برنده نمایشنامه نویس نیست
فرهنگ بستری برای روایتگری

ایران تئاتر : رضا گشتاسب هنرمند یاسوجی ، از سال ۱۳۸۲ با گروه تئاتر شادن به عنوان نمایشنامه نویس و کارگردان کارخود را آغاز کرده و تا امروز به خوبی درخشیده است.

او که در مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی فارغ التحصیل شده ، با کارگردانی نمایش های "سه گانه سوء زن و سوسک، سه روایت از مردن در یک روز مه آلود، خواب برهنه برف، مثل خوابی در سه شنبه پیش، آنتولوژی صبح فرحناک یک چاقو" و بیش از ۲۰ نمایش به عنوان نمایشنامه نویس در جشنواره بین المللی تئاتر فجر حضور داشته است .

علاوه بر موارد ذکر شده می توان به " حضور آثار نمایشنامه نویسی او در جشنواره های تئاتر فجر، جوان، ماه، مقاومت، فتح خرمشهر، عروسکی تهران مبارک، صنعت نفت و ...، برگزیده کتاب هفتمین دوره آثار برتر ادبیات نمایشی ایران اشاره کرد و گفت: رضا گشتاسب تاکنون موفق به چاپ کتاب های "خواب برهنه برف، کوچه مختار بود وساسان بود و سیمین، چند خواب از زندگی بارانی، پاییز نگفته بود، ماموریت جدی آقای چرچیل، مجموعه یادگار رهایی،دست هایت کو مم حسن ، غراب شیطان، مجموعه قلم روشن(همه برادران من) و ... شد.

 این نویسنده جوان  به تازگی توانست دیپلم افتخار و جایزه نخست بخش تالیفی سومین جایزه سراسری نمایشنامه نویسی کمدی خندستان را با نمایش نامه "ماموریت جدی آقای چرچیل به همراه مقادیری ناخونک از اینجا و اونجا" و در بخش آثار اقتباسی با نمایش نامه "پیراره ماهی و دریا" و دریافت مقام تقدیر نمایشنامه نویسی این بخش توانست مثل همیشه حضوری موفق داشته باشد.

خبرنگار ایران تئاتر در کهکیلویه و بویر احمد به همین بهانه پای صحبت های  رضا گشتاسب نشسته و در مورد تئاتر و نمایشنامه های کمدی با او گفت و گو کرده است:

در ابتدا می خواهیم دیدگاه شما را درباره تئاتر کمدی بدانیم؟

تئاتر کمدی مثل تراژدی از آیین به وجود آمده که به جای پرداختن به اندوه به شادی ها می‌پردازد. به جای ترسیدن از سقوط به خندیدن به سقوط می انجامد. این‌نگاه کهن و سنتی به کمدی است. امروز فکر‌می‌کنم به ازای هر‌نفر در هر لحظه تعریفی از‌کمدی بتوان ارائه داد. همین قدر گسترده و همین قدر دست نیافتنی. کمدی قرار‌گرفتن آدم و اشیاء و روابط در جای اشتباه است که می‌تواند بخنداند و به همان‌اندازه ترسناک باشد.

آیا نمایشنامه های کمدی در ایران توانسته جایگاه خودشو پیدا کند؟

نمایشنامه  کمدی در ایران همیشه مخاطبان گسترده ای دارد هر‌چند به نظر می‌رسد کمتر به آن‌پرداخته شده یا دست کم به آن شکل راستین و واقعی آن کمتر توجه شده. همیشه می‌شنویم با توجه به شرایط امروز بهتر‌است نمایشی کمدی یا طنز به روی صحنه ببریم اما در بیش تر مواقع مراد از این گفته،‌خندان به هر ترتیبی است نه کمدی ای که در ساختار و زبان و بیان دغدغه مند ، راه درست را رفته باشد.

کمدی در ایران دست کم در ادعا بسیار طرفدار دارد هر چند این ادعا گاهی به ظواهر محدود می شود. تقلیل دادن کمدی به این ظواهر البته فقط مختص به کمدی نیست، آثار غیر کمدی نیز با دست کم‌گرفتن مخاطب سعی در رعایت ظواهر و مبادی آداب بودن دارد و اندیشیدن را به چیزهای دیگر وانهاده...

قبول دارید اندیشیدن انسان محور تمام تئاترهای دنیاست؟

این که انسان محور تمام تئاترهای دنیا باشد، انتظاری است که می شود داشت اما می شود انتظار داشت دیگرانی‌هم باشند که بخواهند خلاف این را اثبات کنند بنابراین تولیداتی را ممکن است ببینیم که از بر قراری ارتباط با تماشاکن‌خود عاجز باشد چون این ارتباط نیاز به یادآوری و به اشتراک‌گذاشتن‌ مشابهت‌ها دارد و مشابهت ها بر سر‌مساله ای به نام انسان ملاقاتی همیشگی و ناگسستنی دارند. تئاتر، بررسی‌انسان‌اکنون با مسائل و مصائب اش است.

نمایشنامه های رضا گشتاسب دنیایی متفاوت از دنیای دیگران و دیگر نوشتن ها دارد. اگر‌قبول دارید دلیلش چه چیزی می‌تواند باشد؟

نمایشنامه های همه باید با هم‌متفاوت باشد. این طوری ما با دنیاهای متفاوت زیادی مواجه می شویم و تجربیات بکری را می‌ خوانیم و می بینیم. اعتبار روایتگری امروز به تجربیات زیستی یکه و بنابراین‌ شخصی و متفاوت است. این‌ تفاوت ها لذت کشف دنیاهای جدید را برای مخاطب به اشتراک‌ می گذارد. البته تفاوت به تنهایی برگ برنده نیست اما گام مهمی است برای خلق کمتر دیده ها و کمتر شنیده ها.

تئاتر کمدی و هویت بومی...

کمدی در هر فرهنگی اتفاق می افتد. فرهنگ بستری برای روایتگری است.‌ مصالح از آن‌ جا می آید و قسم زیادی از فهمیدن‌هم از همان‌جا می آید. برای همین می‌بینیم که گاهی رفتار‌ کمیک یا کلام کمیک در برگردان و انتقال به فرهنگ تازه، آن اثرگذاری‌ نخست را از دست می دهد. حتی ممکن است چیزی در یک فرهنگ کمدی باشد و در فرهنگی دیگر جدی، غمبار و غمناک. رمزگان فرهنگی قلمرو حکمرانی و مرزهای قیمومیت را ترسیم می‌کند‌. بافت و اقلیم و عناصر اختصاصی آن‌ها امکان داشتن تئاتر کمدی ِ منحصر به فردی را به آن بافت و بوم و اقلیم می دهد. این منحصر به فرد و یکه بودن برای آشنایان به آن رمزگان می‌تواند بسیار لذت آفرین باشد. برای گسترده کردن آن و امکان لذت بردن  مخاطبانی با فرهنگ های مختلف نیاز هست که به این زمین و زمینه تازه نگاه کرد و به اشتراکات در سطوح گسترده تر فکر کرد. این طور ما کمدیِ بومی یی خواهیم داشت که در برقراری ارتباط در سطح گسترده موفق تر‌عمل خواهد کرد.

چه اندیشه هایی یا بهتر بگیم چه موضوعاتی برای پرورش این گونه تفکر در در نمایش مناسب است؟

برای کمدی نوشتن از هر موضوعی می شود استفاده کرد. تم،‌مضمون و موضوع وجود دارند و اراده هنرمند یا در این‌جا نمایشنامه نویس هست که آن را در نهایت تبدیل به درام، ملودرام، تراژدی یا کمدی خواهد کرد. در روزگار اکنون هیچ موضوعی آن‌چنان قدسیت غیرقابل نزدیک شدن ندارد که نشود با آن‌ها به تولید کمدی فکر کرد.

می بینیم که با جدی ترین موضوعات نیز به سمت کمدی رفته ایم. پس خودِ موضوع محدودیتی ندارد و با هر چیزی می شود کمدی ساخت. تنها چگونگی این بیانگری مهم است.‌یعنی حالا چه طور می گوییم ، مهم می شود. ممکن است شوخی کردن با هر چیزی به عده ای بر بخورد. مثل شغل ها و فرهنگ‌ها و قومیت ها. این نشان می دهد که در این‌حوزه آن چنان که باید هنوز کار نشده.




نظرات کاربران